می گن بهار نمی شه با یک گل اما که شد خزون قلب تنهام با خنده هات بهار شد سفر ز پا درآورد ریشه ی عاشقم رو قلبم نداره طاقت دوباره رفتنت رو در خت تنهایی هام دوباره جون گرفته یاد تو از شب من خواب خوش گرفته بیا دوباره برگرد توی چشام نگاه کن دست بزار رو قلبم غربت ریشه کن کن بیا دوباره برگرد پات بزار رو کویر یه خنده ی خدایی ، کویر از من بگیر
محمد
چهارشنبه 9 شهریورماه سال 1384 ساعت 05:13 ب.ظ